کتاب آلیور تویست اثر چارلز دیکنز نشر مرکز
کتاب الیور تویست، رمانی نوشته ی چارلز دیکنز است که نخستین بار در سال 1837 به چاپ رسید. این اثر که یکی از محبوب ترین رمان های دیکنز به حساب می آید، به داستان پسرک یتیمی می پردازد که جرأت کرد بگوید: «خواهش می کنم آقا، کمی بیشتر می خواهم.» الیور پس از گریختن از خانه ی تاریک و ملال انگیزی که در آن به دنیا آمد، در خیابان های بی رحم لندن در دوره ی ویکتوریا سرگردان است تا این که در گروهی از خرده خلافکاران به کار گرفته می شود. الیور در این گروه با کاراکترهای خارق العاده ای آشنا می شود که برای بیش از 150 سال، فکر و تخیل نسل هایی متمادی از مخاطبین را به خود جلب کرده اند: مردی نفرت انگیز به نام فاگین، دختری زیبا به نام نانسی، پسری زیرک به نام داجر، و یکی از برجسته ترین شخصیت های منفی در تاریخ ادبیات که کسی نیست جز مردی بی رحم به نام بیل سایکس.
کتاب آن سوی مرگ اثر جمال صادقی نشر ذهن آویز
در این کتاب آمده است: _ سحر، می خواهم بدانم واکنش تو،،، واکنش وجود اثیری تو در برابر جسمِ بی جانت چه بود؟ وقتی کالبدت را دیدی چه فکری کردی؟
-خوب، ابتدا، حسابی گیج شدم. مرتب از خودم می پرسیدم: “اگر او من هستم؛ پس من (منی که در بالا قرار دارم) کی هستم؟!”
_ چه وضعیت عجیبی! تو داشتی با چشمانی دیگر، جسمت را نگاه می کردی.
ـ بله. و احساس می کردم به دو نفر تبدیل شده ام. یکی از دو وجودم روی تختِ بیمارستان است و دیگری در بالا. و فکر می کردم چه طور چنین چیزی ممکن است! عاقبت، به یک جواب منطقی رسیدم:” فقط در یک صورت، چنین چیزی ممکن است: این که مرده باشم.” همان وقت، عمیقا درک کردم که مرده ام.
ـ با درک این موضوع، خیلی وحشت کردی؟
ـ وحشت نکردم. خیلی هم خوشحال شدم.
ـ خوشحال؟
ـ خوشحال. چون فهمیدم که هنوز وجود دارم، هنوز زنده ام؛ هرچند به شکلی دیگر. چون فهمیدم که هنوز از قوه بینایی، شنوایی و بویایی برخوردار هستم، هرچند کالبد مادی نداشتم.،،،، علاوه بر این، دریافتم که مرگ، چیز خوبی است. حداقل برای من خیلی خوب بود. به سه دلیل: یکی این که از آن دردهای شدید نجات پیدا کرده بودم. (به قدری دور از درد، هر دردی، بودم که نمی توانم شرح دهم.) دلیل دیگر، آرامش عجیبی بود که داشتم.،،، و دلیل آخر: حظِ زیادی که به خاطر بی وزنی نصیبم شده بود. در آن حالت، خیلی سبک و خیلی آزاد بودم.
کتاب ابله اثر فیودور داستایوسکی
کتاب «ابله» نوشتهی نویسندهی مشهور روسی «فیودور داستایوسکی» و ترجمهی مترجم نامآشنای معاصر «سروش حبیبی» است. این رمان شرححال سفر یکی از نوادگان خاندان سلطنتی در روسیه را روایت میکند که پس از سالها زندگی در سوئیس تصمیم میگیرد برای دیدار با یکی از شاهزادگان روسی به روسیه بازگردد. این شاهزاده که دچار بیماری افسردگی و بیاعتمادی شدید به اطرافیان خود است، در طول سفر خود با افرادی مرموز همسفر میشود که دستمایهی اتفاقات این رمان قرار میگیرد. سادگیای در وجود او غلیان میکند که بیش از هر چیز در چشم دیگران از او یک ابله ساخته است! بسیاری ابله را بزرگترین شاهکار داستایوسکی میدانند. عصیاننگری، تداخلات روحی و روانی، خشم، اضطرابهای درونی و... از ویژگیهای مشترک شخصیتهای رمانهای او هستند. فیلمساز مشهور ژاپنی، «اکیراکوروساوا»، در سال ۱۹۵۶ با استفاده از مضمون ابله داستایوسکی فیلمی ساخته است. «جنایات و مکافات»، «برادران کارامازوف»، «قمارباز»، «جنزدگان» و... دیگر آثار برجستهی این نویسنده و مترجم مشهور قرن نوزدهم هستند. انتشارات «چشمه» این رمان کلاسیک را منتشر کرده و در اختیار علاقهمندان ادبیات جهان قرار داده است.